زمان تقریبی مطالعه: 11 دقیقه

ابن شهرآشوب

اِبْنِ‌شَهْرْ‌آشوب، ابوجعفر محمد بن علی ‌بن شهرآشوب بن ابی نصر بن ابی الجیش مازندرانی، ملقب به رشیدالدین و عزالدین (489-16 شعبان 588 ق / 1096-27 اوت 1192 م)، مفسر، محدث، ادیب و فقیه امامی. تنها در سند سماع کتاب سلیم بن قیس (ص 63) کنیۀ او «ابو عبدالله» آمده و از آنجا وارد منابع متأخر شده است. از نسب «سَرَوی» که به وی، پدر و جدش داده‌اند (صفدی، 4 / 164)، برمی‌آید که اصل این خاندان از ساری مازندران بوده است، اما اینکه محل تولد خود وی نیز در مازندران باشد، نمی‌توان با اطمینان اظهارنظر کرد. وی از کودکی به تحصیل علم پرداخت، چنانکه در 8 سالگی قرآن را از بر می‌دانسته است. دربارۀ سفرهای علمی وی تنها به این نکته اشاره شده که به دنبال درگیری با حکمران مازندران، آن دیار را ترک کرده و رهسپار بغداد شده است. ورود او به بغداد در ایام خلافت مقتفی (530-555 ق) بود. وی در این شهر به وعظ و مناظره پرداخت و نزد خلیفه منزلتی یافت، اما پس از مدتی اقامت در بغداد آن شهر را ترک کرده، به موصل و سپس به حلب رفت (صفدی، همانجا؛ طباخ، 4 / 308- 309). از بررسی مشایخ ابن‌‌شهر‌آشوب در مقدمۀ مناقب وی برمی‌آید که وی پیش از ترک مازندران سفرهایی به خراسان کرده است: از استماع وی از فتّال که در 508 ق در گذشته، می‌توان نتیجه گرفت که ابن‌شهر‌آشوب اندکی پیش از این تاریخ در نیشابور بوده است. همچنین استماع وی از شحامی و روایت مسند ابویعلی از او، با عنایت به اینکه شحامی روایت مسانید را از حدود 513 ق در نیشابور آغاز کرده و تا هنگام وفات (533 ق) ادامه داده است (فارسی، 358)، می‌توان دریافت که وی در این اثنا سفری دیگر به نیشابور کرده است. روایت مستقیم الکشاف زمخشری و مجمع البیان طبرسی نشان می‌دهد که وی در فاصلۀ سالهای 528- 538 ق بین تألیف الکشاف و وفات زمخشری ظاهراً در خوارزم با وی ملاقات کرده و نیز پس از 536 ق، سال فراغ طبرسی از تألیف مجمع البیان، در سبزوار با او دیدار کرده است.
همچنین از استماع وی از ابوالحسن بیهقی و شوهانی برمی‌آید که وی در بیهق و مشهد نیز بوده است. ابن‌شهر‌آشوب سفرهایی نیز به مناطق مرکزی ایران کرده که به احتمال قوی در مسیر وی از مازندران به بغداد بوده است. زیرا استماع وی از ابوالفتوح رازی، سید فضل‌الله راوندی، ابوشکر صفار و ابوالعلاء همدانی و بعضی دیگر از مشایخ مذکور در مقدمۀ مناقب نشان می‌دهد که وی ظاهراً و در مواردی مطمئناً به ری، کاشان، اصفهان و همدان سفر کرده و از قراین متعدد از جمله این نکته که ابوالعلاء تنها در فاصلۀ 546- 548 ق در همدان بوده، برمی‌آید که این دوره سفر در حوالی 547 ق بوده است. ابن‌شهر‌آشوب ظاهراً در حوالی همین سال پس از ترک همدان وارد بغداد شده و به هر حال ورود وی به بغداد چنانکه گذشت، در دوران خلافت مقتفی بوده است. استماع وی از ابو‌الوقت سجری نشان می‌دهد که وی تا سالهای 552-553 ق در این شهر ساکن بوده (ابن‌شهر‌آشوب، مناقب، 1 / 6) و ظاهراً تا زمان خلافت مستضیء نیز در بغداد می‌زیسته است.
در دوران خلافت مستضیء (566-574 ق) به سبب سعی او در گسترش عقاید و افکار حنبلی و اقتدار علمای حنبلی، بغداد دیگر مکان مناسبی برای ادامۀ فعالیت ابن‌شهر‌آشوب نبود. از‌این‌رو در اوایل خلافت مستضیء به حِله رفت و در 567 ق در آنجا به تدریس پرداخت (سلیم، 63) و ظاهراً در همین سفر ابن‌ادریس و ابن‌بطریق از وی حدیث شنیدند (آقا بزرگ، 20 / 175؛ ابن‌بطریق، 24). سفر وی به موصل ظاهراً به هنگام وزارت جلال‌الدین ابوالحسن علی بن محمد در 571 ق / 1175 م صورت گرفته است و احتمالاً با عزل او از وزارت در 573 ق، ابن‌شهرآشوب موصل را به مقصد حلب که از زمان حمدانیان پناهگاه شیعیان شده بود، ترک کرد. وی در حلب درگذشت و در جبل الجوشن در نزدیکی محلی مشهور به مشهد الحسین (ع) به خاک سپرده شد (صفدی، همانجا؛ طباخ، 4 / 309). افندی (5 / 126) به خطا وفات او را در «مشهد گنج افروز» از قرای بار فروش (بابل) دانسته و اظهار داشت که آرامگاه او در آنجا زیارتگاه مردم است. ابن‌شهر‌آشوب درس استادان بسیاری را درک کرده که از جملۀ آنان می‌توان از احمد غزالی، جارالله زمخشری، ابو‌علی طبرسی، ابوالحسن بیهقی فرید خراسان، خطیب خوارزمی، قطب‌الدین راوندی نام برد (ابن‌شهر‌آشوب، مناقب، 1 / 9-12؛ همو، معالم العلماء، 55، 135). استماع ابن‌شهر‌آشوب از ابوحامد غزالی برخلاف آنچه از ظاهر عبارت مناقب (1 / 11) برمی‌آید، بعید به نظر می‌رسد، زیرا غزالی از 500 ق مسند تدریس را رها کرد و ابن‌شهر‌آشوب در این تاریخ فقط 11 سال داشته و نمی‌توانسته است، به سفر بپردازد.
از شاگردان و راویان ابن‌شهر‌آشوب می‌توان ابن‌ادریس حلی، ابن‌بطریق حلی، ابن ابی طی حلبی (د ح 630 ق / 1233 م) و ابن‌زهرۀ حلبی (د 639 ق / 1241 م) را نام برد (آقابزرگ، ابن‌بطریق، همانجاها؛ ابن‌شاکر، 4 / 269؛ ابن‌زهره، 60، 77). بهبهانی (ص 37) در اثر برداشتی نادرست از عبارت علامۀ حلی (ص 205) که از ابن‌شهر‌آشوب به «شیخنا» تعبیر کرده، علامۀ حلی را از شاگردان وی دانسته است، لیکن با توجه به تولد علامۀ حلی در 648 ق این امر غیر ممکن است.
تبحر ابن‌شهر‌آشوب در علوم قرآنی و حدیث و رجال از آثار بازماندۀ وی به خوبی آشکار است. گرچه ابن‌شهر‌آشوب کتابی شناخته شده در فقه و اصول نداشته، لیکن در این دو رشته دارای اطلاع وسیعی بوده است، چنانکه شاگرانش وی را اغلب با لقب «فقیه» یاد می‌کرده‌اند (ابن‌حجر، 5 / 310؛ ابن‌بطریق، ابن‌زهره، همانجاها).
ابن‌شهر‌آشوب در شعر نیز دستی داشت و این مطالب از توجه به گزیده‌های شعر موجود در کتاب مناقب و نیز از خاتمۀ معالم العلماء در ذکر شعرای اهل بیت برمی‌آید. وی خود نیز شعر می‌سروده و اشعاری از وی در فضائل ائمه به طور پراکنده درکتاب مناقب آمده است. از حیث توثیق رجالی تا سدۀ 11 ق دربارۀ وی سکوت شده و در این سده میرداماد اجتهاداً وی را توثیق کرد و پس از آن در کتب رجالی مکرراً به توثیق وی پرداخته شده است (مامقانی، 3 / 157).

آثـار چاپی

1.مناقب آل ابی طالب. این کتاب نخست در 1313 ق در بمبئی و پس از آن به کرات در ایران و عراق به چاپ رسیده است. به قرینۀ روایت ابن‌شهر‌آشوب از ابوالوقت سجزی تألیف این کتاب اندکی پس از 553 ق در بغداد صورت گرفته است (نک‍ : سطور پیشین). مؤلف به تفصیل در مقدمه به انگیزۀ تألیف پرداخته است. طبق آنچه در مقدمۀ مناقب آمده، این کتاب با ذکر مناقب پیامبر (ص) آغاز می‌شده، سپس به ذکر ائمه می‌پرداخته و به ذکر صحابه و تابعین ختم می‌شده است، اما نسخ موجود کتاب با یاد امام حسن عسکری (ع) پایان می‌پذیرد. این احتمال که بخش پایانی کتاب اساساً توسط ابن‌شهر‌آشوب تألیف نشده باشد، منتفی است، زیرا وی خود در معالم (ص 113) به بخش مربوط به امام مهدی (ع) ارجاع کرده، و ابن طاووس در الملاحم (صص 198، 200) از آن بخش کتاب قطعاتی نقل کرده است. کتاب مناقب توسط حسین بن جبر تلخیص شده و نخب المناقب نام یافته است (آقابزرگ، 24 / 88). اوصافی که ابن‌جبر برای کتاب مناقب آورده، این تصور را به وجود می‌آورد که نسخۀ مورد استفادۀ او از حیث ذکر اسناد و تفکیک احادیث کامل‌تر از نسخۀ موجود و از نظر حجم مفصل‌تر از آن بوده است (نک‍ : بیاضی، 1 / 11). بر همین پایه نوری (3 / 484) نتیجه گرفته که نسخۀ حاضر در واقع همالن نخب المناقب ابن‌جبر یا تلخیص دیگری از مناقب است. به هر حال با توجه به نقص کتاب مناقب در بخش پایانی، همچنین یافت نشدن برخی از مطالب موجود در نخب (همچون سخن جوینی در مورد سند حدیث غدیر) در نسخۀ حاضر از مناقب (نک‍ : بیاضی، 1 / 12) و برخی شواهد دیگر می‌توان نتیجه گرفت که مناقب حاضر نسبت به متن اصلی نقایصی دارد، ولی مقایسۀ آن با نسخ نخب المناقب ابن‌جبر نشان می‌دهد که کتاب موجود همان نخب المناقب نیست.
2. معالم العلماء. این کتاب بار نخست در 1353 ق به کوشش عباس اقبال در تهران و بار دیگر در 1380 ق در نجف به چاپ رسیده است. از اینکه در برخی نسخ معالم العلماء (نک‍ : حر عاملی، 2 / 285) برخلاف نسخۀ چاپی نجف (ص 119) از کتاب متشابه القرآن مؤلف یادی نشده، می‌توان حدس زد که معالم پیش از متشابه القرآن تألیف شده است. بنابراین تألیف معالم باید اندکی پیش از 570 ق (تاریخ پایان تألیف متشابه القرآن) و محتملاً در حلّه صورت گرفته باشد. کتاب معالم در واقع تلخیصی است از فهرست طوسی که زیاداتی بدان افزوده شده است. این اثر یکی از کتابهای عمدۀ فهرست و رجال شیعه در فاصله سدۀ 5 تا 8 ق به شمار می‌رود.
3.متشابه القرآن و مختلفه. مؤلف کتاب را در 570 ق به پایان رسانید (متشابه، 2 / 285). ابن‌شهر‌آشوب در آن آیات متشابه را به ترتیب موضوعی مورد بررسی قرار داده است و موضوعات آن را اصول عقاید، فقه، اصول فقه، علوم قرآن، ادبیات و غیر آن تشکیل می‌دهد. این کتاب در تهران در 2 جلد (1369 ق / 1950 م) به چاپ رسیده است.

آثـار خطی

مثالب النواصب. این کتاب را مؤلف خود در معالم العلماء (ص 119) و در اجازه‌ای که به شاگردش علی بن جعفر جامعانی داده (افندی، 3 / 383)، ذکر کرده است. نسخه‌ای از این کتاب در کتابخانۀ سپهسالار (سپهسالار، 5 / 498) موجود است (در مورد دیگر نسخه‌ها، نک‍ : آقا بزرگ، 19 / 76).
آثار یافت نشده و منسوب: مؤلف خود در کتاب معالم العلماء (همانجا) و اجازه‌اش به جامعانی (افندی، همانجا) کتب زیر را ذکر کرده است: المخزون و المکنون فی عیون الفنون، [اعلام] الطرائق فی الحدود و الحقائق، مائدة الفائدة، المثال فی الامثال، الحاوی، الاوصاف، المنهاج، از این آثار اغلب جز اسم چیزی در دست نیست. تنها مؤلف خود در مناقب (2 / 48) متذکر شده که دو خطبۀ بدون الف و بدون نقطۀ امیرالمؤمنین علی (ع) را در المخزون آورده است. نیز صفدی (4 / 164) در مورد مائدة الفائدة گفته که در این کتاب مطالب نادر و کمیاب جمع‌آوری شده است. ابن‌شهرآشوب در معالم (همانجا) کتاب دیگری را با عنوان الاسباب و النزول علی مذهب آل الرسول آورده که ظاهراً همان کتاب بیان التنزیل است که نزد علامۀ مجلسی موجود بوده و او از آن در بحار (1 / 29) نقل کرده و اظهار داشته که کتابی کوچک، ولی پرمحتوی است. بجز کتابهای مذکور، صفدی (همانجا) کتابی در نحو به نام الفصول، تفرشی (ص 323) کتاب انساب آل ابی طالب (ع) و واعظ کجوری کتاب الاربعون حدیثاً در مناقب حضرت فاطمه (ع) (آقابزرگ، 1 / 426) را به ابن‌شهر‌آشوب نسبت داده‌اند. آقابزرگ (5 / 91) به نقل از البلغة اثر فیروزآبادی کتابی با عنوان الجدیدة به ابن‌شهر‌آشوب نسبت داده، اما ظاهراً الجدیدة که در البلغة (فیروزآبادی، 241) آمده، همان مائدة الفائدة است.
آقابزرگ (23 / 233) به نقل از کتاب اقبال اثری با عنوان الموالید به وی نسبت داده، اما با مقایسۀ گفتۀ ابن‌طاووس ( اقبال، 598) با آنچه در مناقب (4 / 422) آمده، روشن می‌شود که نقل ابن‌طاووس از مناقب بوده است. ظاهراً آثار ابن‌شهر‌آشوب بیش از آن است که ذکر شد، زیرا شاگردش ابن ابی طی گفته: «وی در متفق و مفترق، مؤتلف و مختلف، فصل و وصل تصنیفاتی دارد» (ابن‌حجر، 5 / 310) و علی بن هلال جزائری در سدۀ 9 آثاری را از وی در معقول و منقول و فروع و اصول می‌شناخته است (مجلسی، 105 / 29-34).

مآخذ

آقابزرگ، الذریعة؛ ابن بطریق، یحیی بن حسن، خصائص الوحی المبین، به کوشش محمودی، تهران، 1406 ق / 1985 م؛ ابن‌حجر عسقلانی، احمد بن علی، لسان المیزان، حیدرآباد دکن، 1329-1331 ق؛ ابن‌زهرۀ حلبی، محمد بن عبدالله، الاربعون حدیثاً، به کوشش رضا علوان، قم، 1405 ق / 1985 م؛ ابن‌شاکر کتبی، محمد، فوات الوفیات، به کوشش احسان عباس، بیروت، 1973 م؛ ابن‌شهر‌آشوب، محمد بن علی، متشابه القرآن و مختلفه، تهران، 1369 ق / 1950 م؛ همو، معالم العماء، نجف، 1380 ق / 1961 م؛ همو، مناقب ال ابی طالب، قم، انتشارات علامه؛ ابن‌طاووس، علی، اقبال الاعمال، تهران، 1390 ق؛ همو، الملاحم و الفتن، قم، 1398 ق / 1978 م؛ افندی اصفهانی،عبدالله، ریاض العلماء، قم، 1041 ق؛ بهبهانی، محمد باقر، تعلیقات منهج المقال، تهران، 1306 ق؛ بیاضی، علی بن یونس، الصراط المستقیم، تهران، 1348 ق؛ تفرشی، مصطفی، نقد الرجال، تهران، 1318 ق؛ سلیم بن قیس هلالی، کتاب سلیم، بیروت، مؤسسۀ اعلمی؛ سپهسالار، خطی؛ صفدی، خلیل بن ایبک، الوافی بالوفیات، به کوشش س. ددرینگ، بیروت، 1394 ق / 1974 م؛ طباخ، محمد راغب، اعلام النبلاء، حلب، 1343 ق؛ علامۀ حلی،حسن بن یوسف، رجال، به کوشش محمد صادق بحر العلوم، نجف، 1381 ق / 1961 م؛ فارسی، عبدالغافر، تاریخ نیشابور، به کوشش محمد‌کاظم محمودی، قم، 1403 ق؛ فیروزآبادی، محمد بن یعقوب، البلغة، به کوشش محمد مصری، دمشق، 1392 ق / 1972 م؛ مامقانی، عبدالله، تنقیح المقال، نجف، 1352 ق؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، 1403 ق / 1983 م؛ نوری، حسین، مستدرک الوسائل، تهران، 1382 ق.

آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.